/- 0 کامنت
/- 31 مرداد 1404
/- 3,368 بازدید
متن آهنگ غوغای هستی محمد معتمدی
غوغای هستی از محمد معتمدی
یارب در این غوغایی هستی دنیای عشق و شور و مستی
دستی نگیرد دست من دستی نگیرد دست من
من ناتوان افتادهام دین و دلم از کف داده ام
در پای بختم خار ناکامی شکسته
یارب دل غم دیدهام در خون نشسته
دستی نگیرد دست من دستی نگیرد دست من
من ناتوان افتادهام دین و دلم از کف داده ام
هر آرزویی در دل غم دیدهام پا میگذارد
از دست غم میمیرد و راه فنا را مسپارد
حالا که بیداد زمان از حد گذشته
حالا که دل زین فتنه آزرده گشته
دستی نگیرد دست من
دستی نگیرد دست من
من ناتوان افتاده ام دین و دلم از کف داده ام